عاشق ومعشوق
86/12/23 :: 3:17 عصر
به سوهان غمت روح مرا پیوسته می کاهی
مگر جز مهرلانی از تو و چشمت چه می خواهم
تو خود از هرکسی بهتر از احساس من اگاهی
نیازی نیست تا پنهان کنی از من نگاهت را
گواهی می دهد قلبم مرا دیگر نمی خواهی
غزل هایم زمانی روی لب های تو جاری بود
ولی امروز در چشمت نمی ارزم پر کاهی
دلم خوش بود گهگاهی برایت شعر می خواندم
تو هم سر می زدی ان روزها از کوچه ها گاهی
برو هر جا که می خواهی برو اسون باش اما
مواظب باش مثل من نیفتی در چنین چاهی
از اینجا می روم تنها مرا دیگر نخواهی دید
نخواهم برد در این راه با خود هیچ همراهی
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدید امروز :: :: بازدید دیروز ::
:: درباره خودم :: :: اوقات شرعی ::
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
4719
35
0
:: لینک به وبلاگ ::
:: وضعیت من در یاهو ::
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: مطالب بایگانی شده ::
:: موسیقی وبلاگ ::